در مقاله “تبلیغات چیست” به تاثیر بیشتر نگرش مشتری به جای تبیلغات محض اشارهای کردیم. موضوعی که بازی را برای همیشه برای ما دگرگون خواهد کرد و باعث تجربه مشتری بهتری خواهد شد.
و میزان فروش ، تبلیغات و بازاریابی ما را وارد سطح بالاتری خواهد کرد.
تمامی زحمات و هزینه هایی که برای تبلیغات و برندینگ و غیره پرداخت می کنیم بدون توجه به نگرش مشتریان و تمرکز بر تجربه مشتری (CX) بر باد خواهد رفت.
تمرکز بر دیدگاه مشتریان باعث میشود که رشد متوازن و رو به جلو داشته باشیم. در واقع آنچه آنها از کسب و کار ما تجربه و درک می کنند ، به رشد و توسعه ما کمک میکند.
مخصوصاً برای کسب و کار های نوپا و متوسط به دلیل چابکی و انعطاف سازمانی اثری به مراتب بیشتر و موثرتری خواهد داشت.
نظرات و تجربه های شما در ذیل این مقاله به بقیه کمک خواهد کرد که از تجربه های شما برای انتخاب درست مسیر و پیش بردن کسب و کارشان استفاده کنند. این نذر فرهنگی به خود ما نیز کمک شایانی خواهد کرد.
همیشه بین کسانی که تکنیک های فروش یا بازاریابی را کلید برتری در بازار میدانند و افرادی که استراتژی را رمز پیشرفت در بازار میدانند اختلاف و جدال وجود دارد.
در حالی که با زاویه دید درست این دومکمل یکدیگرند.
اما اگر از دور به این موضوع نگاه کنیم ، موضوع فرق میکند.
آیا تکنیک هایی که شعارشان تلویحاً این است که فروشنده خوب میتواند یخچال را به اسکیمو بفروشد ، درک خوبی از بازار دارند؟
یا کسانی که استراتژی های برندینگ هزینه بر را به صاحبان کسب و کار پیشنهاد میدهند ،از این قائده مستثنی هستند؟
نیت اکثر دوستان در آموزش این موارد خیر است.
ولی هستند افرادی که این دو دیدگاه فقط برای پر کردن صندلی های سمینار یا کلاس هایشان استفاده میکنند.
این گونه نگاه باعث می شود اثر بخشی این سری کلاس ها درمانی موقتی باشد.
بدون درک مبانی پایه ای و چرایی شروع کسب و کار ؛
فقط باعث فرافکنی لذت بخشی میشوند تا اصل داستان را فراموش کنیم.
عدم درک میزان تاثیر “نگرش مشتری” به ما ، باعث می شود وارد بازی های روتین تبلیغات زیاد و رقابت با دیگران میشویم.
نگرش مشتری را در مفهوم ” تجربه مشتری ” می توان خلاصه کرد.( عکس)
به جای این که هر روز به فکر سبقت گرفتن از عملکرد دیروزخودمان باشیم.
و به دام بزرگترین حقه رقبا خواهیم افتاد.
” تله رصد کردن بیش از حد آنها ” و چیدن استراتژی و تکنیک های خود بر اساس رسیدن یا سبقت گرفتن از آنها
در بهترین حالت فقط هزینه های اضافه بر دوش خودمان تحمیل می کنیم.
در بدترین حالت زمان خود را به جای بهبود و برقراری ارتباط سازنده با مخاطبان هدر میدهیم.
بیایم یک بار دیگر به مفهوم بازاریابی رجوع کنیم ، هدف از بازاریابی این است که:
بازار هدف ایده آل با ما آشنا شوند ما را دوست داشته باشند و به ما اعتماد کنند
در این صورت است که شریان اصلی کسب وکار که فروش است به راه می افتد و قلب کسب و کار شروع به تپیدن می کند.
آشنایی با اعلام حضور در بازار به واسطه تبلیغات امکان پذیر است. اما بهترین تبلیغات هم باعث می شوند درصدی از بازار یک بار از ما خرید کنند.
ولی اگر در دو قید دوست داشتن و ایجاد اعتماد مشکل داشته باشیم و به آن اهمیت ندهیم ، به راحتی مشتریانی که بدست آوردهایم را از دست خواهیم داد.
اینجاست که برای به دست آوردن دو قید دوست داشتن و اعتماد باید نگرش مشتری را سر لوحه کار خود قرار دهیم.
هر چه قدر که سازمان یا کسب و کار ما بزرگتر باشد توجه به این نگرش مهمتر و عمیقتر میشود.
رفتار درون سازمانی و نحوه عملکرد پرسنل و روابط درون سازمانی بر روی دید مشتریان نسبت ما اثر خواهد گذاشت.
چند سال قبل درز گزارشهایی درباره شرایط غیرمنصفانه کارگران شرکت اپل در چین باعث شد ، فروش این شرکت با افت روبرو شود و چالش هایی در این زمینه گریبانگیر این غول بزرگ دیجیتال شد.
در واقع این طور میشود عنوان کرد که : ” پرسنل یک سازمان مشتریان درون سازمانی ما هستند “
انرژی و روحیه درون سازمانی تاثیر مستقیمی بر روند فعالیت های ما خواهد گذاشت.
این موضوع را با اهمیت نگرش مشتریان نهایی که پیوند دهیم.
می بینیم که نگرش مشتری نه تنها باید نگرش مشتری را در استراتژی سازمانی دید.
بلکه با اندکی تیز هوشی میبینیم که :
باید استراتژی سازمانی خود را بخشی از راهبرد نگرش مشتری یا به عبارت دیگر ” تجربه مشتری ” در سازمان لحاظ کرد.
در واقع با توجه به نگرش مشتری به ما یا در یک کلام توجه به ” تجربهمشتری “ باعث میشود از بازار رقابتی جدا شویم. به واسطه تجربه مشتری به سمت بازار انحصاری خود با پشتوانه ” مشتریان وفادار “ حرکت کنیم
گر چه برای سازمانهای بزرگ با توجه به تغییر نوع دید مشتریان به واسطه ارتباطات وسیع امروزه سخت است. ولی این یک الزام حیاتی است.
در مقابل این فرصتی استثنایی برای کسب و کار های کوچک و متوسط است. تا بتوانند در برابر سازمان های بزرگ ، سهم بازار خود را به سرعت پیدا کنند و آن را گسترش دهند.
ترتیب پیشنهادی مطالب مرتبط
سلام اگه دوست داشتی می تونی این مقاله رو با دوستات به اشتراک بگذاری
اگر از این مقاله خوشت اومده ایمیلت رو بگذار تا از مقالات بعدی جا نمونی
۱۲ پاسخ
ممنون از این مقاله مفید
خسته نباشید
من فکر می کنم امروزه بیشتر از همیشه روی مشتری تمرکز می شود.
اما چه نوع تمرکزی؟
آیا می خواهیم او را با هر روشی به دام بیندازیم ؟
یا واقعا خودمان را به جای او بگذاریم ، از زاویه دید او نگاه کنیم و درکش کنیم ؟
فکر می کنم اگر کسی مشتری وفادار بخواهد ، باید بین این دو مورد تفاوت قایل شود
نه به هر روشی در واقع باید بتوانیم رضایت قلبی مشتریان را در چهارچوب اصول کسب و کار خودمان به دست بیاوریم
بعضی مواقع اگر واقعا خواسته مشتری با خدمات و محصول ما هم سو نبود و راهنمایی ما او را از خرید از ما منصرف کند
ولی در عوض ما را در ذهن او به عنوان مرجعی صادق و در راستای خواسته های مشتری جا بیندازد.
باعث میشویم تا او نه تنها مشتری بالقوه در خریدهای بعدی بدل شود
بلکه اگر در حلقه دوستانش کسی به خدمات ما نیاز داشت ما را معرفی کند
دیدگاه توجه به نگرش مشتری کاملا حرفه ایی و بروز هست در کسب وکار های مدرن و واقعا استفاده از تکنیک های فروش وبازاریابی، به قول خودت مثلا فقط برای پر کردن صندلی های سمینار، دیگه منسوخ شده و حتی چند مرتبه هم جواب بگیرن در اخر کار ماندگاریو بازار پایدار نخواهند داشت!!!
در نتیجه بهترین عملکرد برای پیشرفت کسب وکار توجه به تجربه مشتری بسیار کار سازه
دقیقا مشتری به راحتی فرق بین رفتار صادقانه و از روی ریا را تشخیص میدهد.
ذهنیت مثبت درباره یک برند به سختی ساخته میشود ولی با تلاش برای کسب درآمد به هر قیمتی یک شبه از بین میرود
امیدوارم که در این مسیر موفق باشی و بتونی چراغ راه بقیه هم بشی
بسیار عالی و خلاصه مفید. مشتری و نگرش او تعیبن کننده است.
به نظر من ایجاد حس نیاز در مشتری حتی در صورتی که مشتری از نیاز خود خبر نداره میتونه تمایز یک فروشنده حرفه ای و آماتور رو نشون بده و نکته بسیار بسیار مهم تر “”” فروشنده حرفه ای با گوشش می فروشه نه با زبونش “””
یک ضرب المثل ی هست که میگه یک شخص لال ممکنه فروشنده خوبی بشه ولی یک فروشنده کر امکان نداره ( ۰ درصد )یک فروش خوب انجام بده
پس شنوایی موثر و خوب گوش کردن رو فرا بگیریم وازش استفاده کنیم .
سپاس
درسته جناب کارگر نگرش مشتری می تونه بازی رو برای ما عوض کنه، به نظرم با توجه به ارزش هایی که برای کارمون درنظر گرفتیم باید نگرش مشتری رو در فروش محصول یا خدمات لحاظ کنیم.
ممنون از مطلب خوبتون?
در کوچینگ همسویی کوچ با دیدگاه مراجع، شرط اصلی حمایت ، همراهی و همدلی کوچ است و شما در این مقاله تلویحا فرآیند فروش را بدرستی با فرآیند فروش
تطبیق دادید.
بسیار دلچسب و برام جالب بود
درود بر شما
آقای کارگر امکانش هست نگرش مشتری را در استراتژی سازمان لحاظ کنیم و بر اساس آن کسب و کار خود را پیش ببریم؟
بهترین راهکار همینه باعث می شه از فضای رقابتی خارج شه سازمان و به سمت بازار انحصاری پیش بره
توی ادامه مطلب بهش می پردازیم.
در واقع باید به این سمت بریم که استراتژی سازمان در نگرش مشتری لحاظ شه
نگرش مشتری اصل هست