برای پاسخ به سوال چرا کوچینگ به ما کمک میکند ، بیاید کمی به عقب برمیگردیم.
برای روشن شدن مطلب بیاید به خاطره مشترکی که همه از دوران نوجوانی داریم اشاره کنیم.
وقتی بعد از یک شیطنت یا نافرمانی یکی از بزرگترها در خانه یا مدرسه شروع به نصحیت ما میکرد ، لحظه شماری میکردیم تا نصیحت و سرزنش توام با آن تمام شود و دست از سر ما بردارند.
آن زمان ثانیهها هم چندین دقیقه طول میکشید. معمولاً مورد قضاوت نصحیت کننده قرار میگرفتیم و هیچ پذیرشی نسبت به شرایط سنی و فکری ما در صحبتهایشان نداشتند.
خوب که به این موضوع نگاه کنیم ، می بینیم که اگر شرایط سنی ما را در نظر میگرفتند و ما را در موضوعی که قصد بیانش را داشتند، مشارکت میدادند نتیجه بهتری حاصل میشد.
شنیدن نقط نظرهای ما و ایجاد زمینه برای این که ما بتوانیم نتیجهای با توجه به روحیاتمان از آن بحث بگیریم و مهمتر از آن ، پذیرفتن نتیجهگیری ما از سوی بزرگترها ، زمین بازی را تغییر میداد.
نتیجهای که با هدایت و پرسشگری درست و مشارکت خودمان گرفته میشد، به مراتب از نصیحتهایی که یک سویه و از دید شخص دومی بیان میشد، کارا تر میتوانست باشد.
کوچینگ به راهکار دوم بسیار نزدیک است.
برای اینکه کوچینگ هم مانند مثال بالا عمل میکند و مثل راهکار دوم در بحث بالا ، کارایی بسیار بیشتری از مشاوره صرف دارد.
در مشاوره شخص شنونده محض است. ممکن است راهکارها هر چقدر هم موثر با روحیات و تواناییهای فعلی او سازگاری نداشته باشد.
اما کوچ در طول جلسات با شنیدن کامل دغدغههای مراجع و سپس با پرسشگری و پذیرش کامل وضعیت فعلی مراجعهکننده باعث میشود که او به نتیجهای مختص شخص خود با اثری ماندگارتر برسد.
یک حقیقت محض وجود دارد و آن این است که هیچ کس به جز خود فرد یا صاحب کسب و کار بر محیط کار و یا رفتار خود اشراف ندارد ،
و در واقع هر فردی بهترین متخصص در امور خودش است. با کمی کمک و تغییر زاویه دید نسبت به مسائل و سوالهای مناسب و بجا خود اوست که میتواند به بهترین نتایج دست یابد.
در واقع کوچینگ همراهی و همگامی را بهتر از دانش صرف و نسخههای از پیش پیچیده شده مشاوران میداند.
شناخت بهتر از خویشتن و اتخاذ تصمیمات صحیح آینده ، مسیری است که کوچ امید دارد مراجعهکننده در آن قدم بزند.
این مهم در صورتی اتفاق میافتد که با کمک از سوی کوچ ، خود مراجعه کننده به جمعبندی و تصمیم نهایی برسد.
بعد از تعریف های بالا تقریبا توضیح واژه کوچینگ آسانتر میشود. کوچینگ همراهی و همگامی مراجعهکننده و کوچ برای شفاف و روشن کردن راه پیش روی مراجعهکننده است،
البته بر پایه خواست و اراده مراجعهکننده و هیچ نسخه از پیش پیچیده شده و کلیشهای وجود ندارد،
بلکه روحیات ، طرز فکر و اراده مراجعه کننده در نتیجه نهایی دخیل است که با هدایت کوچ مسیر رو به پیشرفت را طی می کند.
کوچینگ فرایندی است که به واسطه آن نه تنها کسب و کار و یا چالشهای مراجعهکننده راه حلهای مناسبی برای رشد و یا مرتفع شدن پیدا میکنند،
بلکه سطح آگاهی مراجعهکننده از خودش و پیرامونش نیز بالاتر میرود
ابزارهایی که در کوچینگ استفاده میشود ، بر پایه درک متقابل و رسیدن به ارتباطی موثر و اعتماد دو طرفه است.
ارتباط موثر ، تجربهای متفاوت ایجاد میکند. احساس راحتی در جلسه و شنیده شدن توسط کوچ اولین پایه اعتماد بین طرفین را شکل میدهد.
ایمان کوچ به این که تمامی چالش های مراجع توسط خود او به بهترین نحو قابل رفع است. اعتماد به نفس و رشد فردی مراجع را به ارمغان میآورد.
در کنار اینها ، اصول اخلاقی کوچینگ که حفظ اسرار و محرمانگی جلسات است که کاملا رعایت می شود. این حفظ محرمانگی ارتباط موثر بین مراجعه کننده و کوچ را افزایش میدهد.
گوش شنوا کوچ در جلسه کوچینگ ، مراجع را ترغیب میکند بدون ترس از قضاوت شدن ، صادقانه مسائلش را مطرح کند.
کوچ با مهارت گوش شنوا با کمک خود مراجع به نگفته های مراجع که حتی شاید برای خود مراجع جذاب باشد ، پی میبرد.
پرسشگریهای مناسب و به قولی ” سوالهای قدرتمند” ، باعث میشود مسائل را از زاویههای جدید بررسی کنند و افقهای ذهنی مراجع را به مرزهای جدیدی میرساند.
این مقاله به مرور تکمیل می شود…
ترتیب پیشنهادی مطالب مرتبط
سلام اگه دوست داشتی می تونی این مقاله رو با دوستات به اشتراک بگذاری
اگر از این مقاله خوشت اومده ایمیلت رو بگذار تا از مقالات بعدی جا نمونی
۲ پاسخ
مرسی کاوه جان از توضیحات خوبت. این مطالب خیلی جالب چون کوچ هنوز برای ما خیلی آشنا نیست