در کار تیمی، جدا شدن اعضا تیم گاهی پیش میآید. نحوه صحیح رفتار را با مثالی از تجربه شخصی بیان میکنم. که هیچ نقل قولی مانند تجربه شخصی گویا نیست.
این روزها در تیمی کار میکنم ، سرشار از خلاقیت و انرژی همراه دوستان نابی
به قول سهراب : ” دوستانی بهتر از آب روان “
هشت ماه جدیت و مداومت معجون بی نظیری از امید در این شرایط طاقت فرسا برایمان به ارمغان آورده بود
در این بین معمولا ستارههایی هستند که بیش از دیگران میدرخشند و نه تنها عهدهدار مسئولیت محول شده به خودشان هستند،
بلکه چراغی برای روشن شدن راه دیگر همکاران ، هم در دست میگیرند.
در تیم ما خوشبختانه این ستارهها وجود دارند ،
کسانی که بیشترین انرژی را در خدمت هدف مشترک تیم و یا سازمانشان میگذارند.
اما ، اگر مولفه اصلی موفقیت یک تیم فقط تکیه به این ستارهها باشد ، مسیر خواه ناخواه دچار دستاندازهایی میشود.
آن ها هم مثل سایر اعضای تیم نیازمند تجدید قوا و کاهش تنش های روزمرهاند.
جایی که حمایت سایرین اهمیت خود را نمایان میکند ،
اینجاست که بقیه اعضا باید وامدار آن لحظاتی باشند که این ستاره ها به آن ها امید و عشق تزریق میکردهاند،
درک احساسات و شرایط ذهنی هر یک از اعضای تیم ، که هر از چندگاهی نیاز به ایستایی و درنگ کردن و دور ماندن از فعالیت های تیم را میطلبد.
این اتفاق در تیم ما هم به وجود آمد و تمامی دوستان در کنارهگیری آن عزیز از او حمایت های لازم را کردند.
شاید برای بسیاری از سازمان ها هم این چالش به وجود آید.
برای همین خواندن آنچه که ما در تیم تجربه کردیم ، شاید برای شما هم خالی از لطف نباشد.
در این باره میزان هماهنگی و همدلی اعضاء تیم ، می تواند درک مشترکی را به وجود بیاورد. هر چه هدف تیم شفافتر باشد و شور اشتیاق تک تک افراد در آن زمینه بیشتر باشد.
هماهنگی بیشتری در تیم به وجود خواهد آورد.
و ناخودآگاه میزان همدلی به شدت افزایش مییابد و این امتیاز مخصوصاً در شرایط بحرانی باعث میشود تیم بهتر واکنش نشان داده و چالش را راحت تر پشت سر بگذارد.
تمیز دادن این که ، نیاز به فاصله از تیم وجود دارد یا حمایت های درون تیمی میتواند به او کمک کند تا در کنار تیم بماند.
یک تیم کاری نه تنها میتوانند در کنار هم یک مسیر سخت را هموار کنند بلکه اگر اهمیت در کنار هم بودن را نیز به اندازه پیشبرد کار درک کنند ، میتوانند تیم کاری را به قبیله یا خوانواده کاری بدل کنند.
که میزان موفقیت کل تیم و تک تک افراد تیم را بسیار بالاتر خواهد برد.
زمان این دوری شاید فقط چند ساعت یا چند روز باشد ، ولی حمایت اعضای تیم در این مدت ، تاثیر بسزایی در شارژ شدن روحیه هر دو طرف دارد.
گاهی یک صحبت دوستانه و خارج از موضوع کار ، یا فقط احوال پرسی ساده بتواند ، هم برای تیم ارزش خلق کند و هم برای کسی که نیازمند به دوری موقتی بوده است.
فقط این نکته را نباید از یاد برد که مرز باریکی بین حمایت و فشار وجود دارد.
این مسائل در محیط های کاری غیر تعاملی بدوش سرپرست تیم قرار دارد.
ولی در تیم های کاری که اعضاء شور و اشتیاق یک سو با هم دارند.
درک و پی بردن به این موضوع تقریباً وظیفهایست که همگان باید در آن شریک باشند.
هر یک از این موارد مسلماً به میزان زیادی به یکدست بودن تیم برمیگردد.
شاید فکر کنید من از شرایط کاری ایران بیخبرم یا این تیم در سوییس یا فنلاند تشکیل شده
خیر ، این تیم در همین شرایط سخت اقتصادی و کرونایی در ایران فعالیت میکند.
خوشحال می شوم در این زمینه تجربیات مثبت یا منفی داشته اید در زیر این یادداشت بنویسید.
ترتیب پیشنهادی مطالب مرتبط
سلام اگه دوست داشتی می تونی این مقاله رو با دوستات به اشتراک بگذاری
اگر از این مقاله خوشت اومده ایمیلت رو بگذار تا از مقالات بعدی جا نمونی
۱۰ پاسخ
تیم بودن و تیمی کار کردن به نظرم سختی ها و خوشی های خاص خودشو داره همه در جهت اهداف گروه حرکت می کنند و در نهایت هر کسی رهبر خودش و بقیه تو حیطه ی تخصصیش میشه
من دوست دارم بیشتر در این مورد بنویسین
عالی نوشتید. موضوعی مهم در تیم های کاری که اکثر اوقات نادیده گرفته میشه .
عالی نوشتید.
خوشحالم که من هم عضوی از این تیم هستم.
کاوه عالی بود!
بی نظیری!
دست مریزاد که اولا از این موضوع نوشته و ایده نوشتاری خلق کردی!
دوما دمت گرم برای نگاه درجه یکت به مشارکت
سلام اقای کارگر، متن خیلی خوبی بود. روزی که نجمه از گروه رفت، از برخورد منطقی اعضاء واقعا لذت بردم.
چهقدر خوبه که همدیگه رو درک کنیم و در کنارش به اهداف خودمون هم فکر کنیم. باور کنید من هم در گروه کتابخوانی ادمین بودم، تمام کارها با من بود. خسته شده بودم و می خواستم گروه رو ترک کنم ولی هیچ کسی منو درک نکرد. مدیر گروه منو از پیج کاری و شخصیش ریموو کرد و تمام اعضای گروه ارتباطشون رو با من قطع کردند، دو روز بعد کلا گروه منحل شد.
این تاثیر بدی در روحیهی من گذاشت. من یکسال برای اون گروه وقت گذاشته بودم ولی برخورد بدی باهام شد.
و این تفاوت ادمها رو نشون میده. نجمه برای همه عزیزه و منتظریم که برگرده ولی آیا من باید هدفم رو با رفتن نجمه نادیده بگیرم، آیا این درسته؟
باز هم ممنونم.
دقیقا نکته خوبی رو گفتید شاید نیروی ارزشمندی بنا به صلاحدید خودش از تیم برای همیشه جدا بشه
نوع برخورد و کنار آمدن با این موضوع باید با پختگی کامل همراه باشه
چون اینجاست که بقیه اعضا سازمان میزان ارزش خودشون رو از نحوه رویکرد با این فرد می تونن ارزیابی کنند
کیف کردم از خوندنش
سلام آقای کارگر
چقدر ساده و شیوا نوشتید.ممنون که همراه هستید.
موفق باشید