نبایدهای ساخت برند شخصی ۱ – اندر حکایت کلاغ و کبک

فهرست مطالب

برند شخصی داد و ستد جلب توجه

ساده‌ترین دست آورد برند شخصی کسب سهمی از توجه جامعه هدف ماست.

در دنیای سراسیمه و پر از هیاهوی اطراف ما که زرق و برق آن معمولا منفعتی برای ما ، در خود ندارد.”مهم‌ترین کالایی که برای داد و ستد وجود دارد توجه ماست. “

مخصوصا با ضریب نفوذ اینترنت و شبکه های اجتماعی در زندگی روزمره ما ، که به طرق مختلف خواهان به دست آوردن توجه ما به سوی خودشان هستند.

و برای این تحفه نایاب که مانند ذرات غلطان شن از لای انگشتان ما دائما در حال ریزش و فرار کردن هستند ، در تکاپو و فعالیتند.

به همین سبب ، اقتصاد توجه منبع جدید درآمد عصر جدید بدل شده است.

خانم شوشانا زوبوف در کتاب “اقتصاد نظارتی ” با این ادبیات مطلب بالا را بیان می‌کند:

“در عصر سرمایه‌داری نظارتی، انسان‌ نه مصرف‌کننده که مادۀ خام تولید است”

می توانید در سایت ترجمان درباره موضوع این کتاب بیشتر بخوانید

در واقع میزانی از زمان ما را برای کسب درآمد در ازاء جلب توجه ما به خود نقد می‌کنند. بی آنکه ما به این مسئله آگاه باشیم.

گاهی ما هم برای کسب مقداری از توجه دیگران به این مسیر می‌پیوندیم.تا از این بازار نو ظهور و پر منفعت به میزان توان خود برداشت کنیم.



این کار را مذمت نمی‌کنم ، اما آنچه باب این بحث را برایم گشود نحوه جلب توجه دیگران به فعالیت ماست. در اینجا تمرکز روی نحوه برندسازی شخصی است و روش صحیح کسب سهم از بازار اقتصاد توجه است.

تقلید در برند شخصی چیست

بسیاری برای دور نماند از این بازار مکاره اقتصاد توجه سعی می‌کنند. که از الگو‌های دیکته شده و یا انجام شده توسط دیگران پیروی کنند و به دام بعدی مسیر که تقلید است گرفتار می‌شوند.

مزیت این بازار نو و رو به رشد این است که خلاقیت فردی ما می‌تواند وجه تمایز ما با دیگران باشد. آسان‌تر و اثرگذارتر از هر زمان دیگری می‌توان از قوه خلاقه خودمان بهره ببریم.

در واقع آنچه در فضای سایبری یا همان اینترنت نشر می‌دهیم در واقع اثر انگشت دیجیتال ما محسوب می‌شود.

اگر برای ارائه سخنی نغز یا مطاعی دردانه دارید. چندان لازم نیست که حتما غلام حلقه به گوش تکنولوژی باشید. یا یه خاطر این که نوع خاصی از ارائه توسط دیگران باعث جذب شده است دقیقا جا پای او بگذاریم.

اینجاست که به سوی تقلید راه رفتن کبک پیش میرویم.

مثال تقلید در برند شخصی

برای مثال در اینستاگرام چند بار در روز تا به ویدیویی میرسیم که ما را فالورهای گلم و یا …. خطاب می‌کند بلافاصله از دیدن آن صرفه نظر می‌کنید.

اگر به سمت کپی کورکورانه در محتوا و بعضاً در رفتار و حتی نوع پوشش در ویدیو به مانند دیگرانی که پیش‌تر از ما هستند برویم ، در بهتربن حالت کپی دست چندم آنها می‌شویم.

نه تنها هویت رفتاری یا نوشتاری آنها را قرض می گیریم. بلکه مخاطبان آن نوع نوشتار و یا رفتار تمایلی به دیدن یا دنبال کردن ما ندارند. چون نمونه اصل آن را قبلا یا به کرارت دیده‌اند.

خاصه که این فضا پر از اطلاعات گوناگونی است که همه در تلاشند مقداری از توجه شما را به خود جلب کنند.

فرض کنید اطلاعاتی مشابه و در عین حال به یک سبک و سیاق در جای جای فضای مجازی وجود دارد. چقدر طول میکشد تا چشم و حواس مخاطب یه آن ها عادت کند. در نهایت ذوق و شوق دنبال کردن همه آنها را از دست می‌دهد. به یکی دو منبع از آن دست اکتفا کند و بقیه را از دایره توجه خود دور کند؟


اگر هم توفیقی حاصل شود نه تنها ، کوتاه مدت و گذرا خواهد بود. بلکه یا ما را به سوی تقلید دائمی رفتار دیگران سوق می‌دهد.

یا این اختلاف با واقعیت زندگی خودمان بالاخره خودمان و مخاطبانمان را دچار سر درگمی خواهد کرد.

و مدام به جای توجه به ارائه آنچه از دید ما و مخاطبانمان ارزشمند است به سمت زیر نظر گرفتن و مدام چک کردن تولیدات آنانی که مقلدشان هستیم می رویم. در این صورت بخشی از توجه خود را به جای عمق گرفتن در تخصص خودمان خرج بیشتر شبیه شدن به آنها خواهیم کرد.

القصه

بازار دوره‌های الگوریتم این شبکه اجتماعی یا آن شبکه اجتماعی دائما داغ است. توجه بیش از حد به سئو سایت گاهی ما را ملزم می‌کند به جای آنکه به تولید محتوایی که از دیدمان ارزشمند است بپردازیم.

مدام جهت گرفتن توجه مخاطب و دیده شدن بیشتر به سطح و عام بودن مطلب اهتمام ورزیم. نه به عمق و کیفیت آن!

مطالب سطحی با حجم کمی بالا شاید در چهارچوب‌های تعیین شده از طرف صاحبان فن آوری برای سایت‌های فروشگاهی راهی باشد که در بازار مراودات منفعت طلب بمانند،

ولی برای کسانی که سودای مشتریان وفادار دارند و یا به برند شخصی خودشان اهمیت می‌دهند چندان مناسب نیست.

در کل من به شخصه ترجیح می‌دهم همان کلاغ سیاه آزاد و رها باشم و آنچه به آن شوق و شور بسیار دارم را معرف خودم در این دنیای جدید بدانم،

تا به تقلید از کبک های با وقار و زیبا این فضا ، راه رفتن خودم را از یاد ببرم.

۳ پاسخ

  1. بسیار عالی
    من به شخصا به شدت به تقلید واکنش دارم
    و به این اعتقاد دارم که حرفی که از دل براید به دل نشیند{مخاطب خاص}

  2. قبول نیست باز هم این رسانه‌های اجتماعی نیمی از برند کاری تو هستن.
    تقلید زیباست و نوعی هنره خصوصا اگر تداوم در ارائه داشته باشه

  3. درود جناب کارگر
    موضوع بسیار مهمی رو مطرح کردین
    در این دنیای مجازی یا حقیقی کسی موفق است که خودش را بیشتر شناخته باشد نه اینکه دیگران او را بیشتر بشناسند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سلام اگه دوست داشتی می تونی این مقاله رو با دوستات به اشتراک بگذاری

 اگر از این مقاله خوشت اومده ایمیلت رو بگذار تا از مقالات بعدی جا نمونی